تنگه هرمز صرفاً یک گذرگاه دریایی نیست؛ بلکه یکی از ستونهای اصلی نظم انرژی جهان بهشمار میآید. هرگونه تهدید، اختلال یا اقدام نظامی در این منطقه (حتی بدون بستهشدن کامل آن) قادر است موجی از پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و ژئوپولیتیکی را در سراسر جهان فعال کند. در این گزارش نشان داده شد که حتی سناریوی اختلال جزئی میتواند قیمت جهانی نفت را افزایش دهد، قیمت بنزین آمریکا را به آستانه روانی ۴ دلار برساند و فضای سیاسی این کشور را متأثر سازد. سناریوی انسداد موقت بحران را بهمراتب تشدید کرده و اثر آن بر اروپا و آمریکا از سطح اقتصادی فراتر رفته و وارد عرصه اجتماعی و انتخاباتی میشود. اما سناریوی سوم (انسداد کامل) بهمعنای یک شوک ساختاری است که میتواند اقتصاد جهانی را وارد رکود کرده و در خودِ غرب موجهای اعتراضی و بیثباتی سیاسی ایجاد کند.
نکته کلیدی این است که بیشترین پیامدهای اجتماعی و سیاسی بحران در کشورهایی ظاهر میشود که کمترین وابستگی فیزیکی را به جریان هرمز دارند؛ یعنی ایالات متحده و اروپا. این پارادوکس نتیجه ساختار بازار جهانی انرژی و حساسیت شدید جوامع غربی به قیمت سوخت است.
در سطح ژئوپولیتیکی نیز هر سه سناریو نشان میدهند که فشار و تحریم بدون کانالهای بازدارندگی پایدار ممکن است هزینههای غیرقابلانتظاری برای غرب ایجاد کند. بهبیان دیگر، ثبات در خلیج فارس نهفقط یک نیاز منطقهای، بلکه یک ضرورت راهبردی برای غرب است. جهان امروز آنقدر بههمپیوسته است که امنیت انرژی در هرمز، مستقیماً به امنیت اقتصادی و اجتماعی آمریکا و اروپا گره خورده است.
متن کامل این گزارش سیاستی را از این لینک دریافت کنید.

ارسال دیدگاه